غم رسول یک طرف
این روزها خانه علی(ع)
می لرزد از گریه های زهرا(س)برای پدر
بماند که خودش چه دردی دارد
از غم محسن(ع)..........
غم رسول یک طرف
این روزها خانه علی(ع)
می لرزد از گریه های زهرا(س)برای پدر
بماند که خودش چه دردی دارد
از غم محسن(ع)..........
خاطرات آتش و لگد و در
شده برای فرزندان مدینه قصه شب
داستانی برای نشان دادن ابهت خلیفه
یا شاید جزء افتخارات پدرهاشان
چند سال بعد همان بچه ها بزرگ شده اند
حالا حسین(ع) تنها در قتلگاه......
همه بیاد قصه های شب های کودکی
یکی فریاد زد: مگر ما از پدر هایمان چه کم داریم؟!!
حمله کنید..............
خواستند برای شعر فدک قافیه ای دست و پا کنند
بی ذوق دومی خودش قافیه را جور کرد
((کتک))
زینب(س) را پیش خودش نشاند
پارچه ای را باز کرد و کفنها را بیرون آورد
((اینها برای من و پدرت
اینها برای حسن(ع) و تو و ام الکلثوم))
واین سوال آغاز دل شوره های زینب(س)است:
مادر....پس کفن حسین(ع)کجاست؟!!!!!!!!