من و آسفالت هم دردیم
هردو
میسوزیم برای آنکه
از روی ما رد شوید....
نمیدانم
ویزایت را چه کسی صادر کرده بود
ولی
به راحتی از مرز چشمانم وارد دلم شدی.....
فکر با تو بودن را
در تاقچه
آخرین اتاق ذهنم
گذاشتم
شاید بعد ها به دردم به خورد
ولی آنقدر نیامدی
که خاک گرفته است................
راستی یه سوال
اون کودتا 28 مرداد کاری کی بود...
راستی یه سوال
تجهیز صدام علیه ایران کار کی بود...
راستی یه سوال
ریخته شدن خون اینهمه جوون کار کی بود...
راستی سوال
کشته شدن اون جوون جلو چشم زن و بچه اش به جرم دانشمند هسته ای بودن کار کی بود...
راستی یه سوال
اگر یکی بهمون فحش ناموسی داد حاضریم یه روز باهاش تلفنی حرف بزنیم؟!!!!
آژیر خطر
خون
فشنگ
خمپاره
آهنگران
تمام خاطرات یک نسل شصتی از کودکیش............