اصلا نمی توانم درباره اش بنویسم
فقط یک چیز باقی با خودتان:
فاصله قتلگاه تا ضریح زیاد نیست
وفاصله تل زینبیه با قتلگاه هم زیاد نیست....
این یعنی سجاد(ع) و زینب(س).......
و عجب دنیایی است این ضریح.........
اصلا نمی توانم درباره اش بنویسم
فقط یک چیز باقی با خودتان:
فاصله قتلگاه تا ضریح زیاد نیست
وفاصله تل زینبیه با قتلگاه هم زیاد نیست....
این یعنی سجاد(ع) و زینب(س).......
و عجب دنیایی است این ضریح.........
از درب حرم عباس(ع) که وارد بین الحرمین میشوی
عجب هیبتی دارد گنبد حسین(ع)
پاهایم سست شده اند
ولی دلم دارد جورشان را میکشد.....
رخصت از عباس است....
و خد حرم عباس چقدر عجیب است
اینجا حرم عباس(ع)
ضربان قلبم روی ۱۳۳ می زند.....
از ورودی کربلا دل می گیرد
جایی قدم می گذاری
که روزی کاروان حسین(ع) قدم گذاشت
و نا خود آگاه یاد شهید آوینی می افتم:
((و کربلا را مپندار که شهری ایست میان شهرها.....))
بارگاه میثم تمار است
واین یعنی اذن دخول
قتلگاه علی(ع)
از آنجا خوانده میشود
و
مسجد کوفه
چقدر دلگیر است این مسجد
محرابی که اشکهای علی(ع) را دیده
و مقامهایی که پیامبران نماز گذارده اند......
مرقد مسلم و مختار و هانی
جمع انصارالحسین(ع) جمع است......
اما از این ها که بگذریم وقتی
خوب دقت کنی
فلش بک مغزت به تزوریر ابن زیاد در این مسجد می خورد......
به وسعت تاریخ
و به حجم همه انسانها
روایت است روح شیعیان
بعد از مرگ به وادی السلام می آید
اینجا برای مردم بیشتر با زیارت قبر حضرات هود و صالح معنی دارد
ولی اگر کمی دقت کنی و بگردی
قبر آیت الله قاضی (ره)
اسطوره عرفان بیشتر نظرت را جلب می کند....
وچه هیبتی دارد
این ایوان طلا
تا چشمت به ضریح می افتد
خشک می شوی
ابهت برزگ مرد تاریخ
بدجور می گیرد من را.......
همه چیز شبیه قم است
آدم هوای زیارت حضرت معصومه(س) میکند
و تنها چند گام تا حرم علی (ع) مانده.....