مغز من این روزها بارانیست
میترسم بارانش اسیدی شود
آنوقت شاید دیگر نتوانم بنویسم.....
مغز من این روزها بارانیست
میترسم بارانش اسیدی شود
آنوقت شاید دیگر نتوانم بنویسم.....
برای این دوشب
مغزم نمیکشد که بنویسد
اصلا در ذهنم این دو شب نمیگنجد
فقط دلم مینویسد
مانده زینب(س) تنها واویلا.............
از آداب ذبح است هر
چیز را بخواهند ذبح کنند با وسیله
اندازه خودش ذبح میکنند
مثلا جوجه را با ساطور نمیکشند......
حالا این شش ماهه و این سه شعبه
همین..............
تیرها قامتت را
خوش قد وبالا کرد
حالا هم قد عمو شده ای
کش آمدی مثل عسل
این بود معنای احلی من العسل......
بالای سر عمو تا رسید عبدالله
زیر این همه نیزه و تیر
فقط گفت
ای وای از دل خواهرش...........
شب چهارم زدند
حرم تو را این تکفیری ها
یعنی هنوز هم
هر چه داری برای حسین(ع).............