مانند شیشه شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد!
مانند شیشه شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد!
بعد از تو
یه چیز رو خوب یاد گرفتم
هیچ وقت صاف نباشم
چون آدما تو جاده صاف
بیشتر ویراژ میدن
خودم را در سلول دلت
حبس ابد میدانستم
حالا در عجبم
چرا آزاد می گردم و
کس دیگری در سلول من است.....
به “من” چه که بعد از “تو”
“او” می آید ؟؟؟
مشکل از قواعد دستوریست !!!
عمری آرزوی سوختنم را کردی
حالا
کجایی؟ بیا به تماشای من بنشین.....
این روزها همه به فکر ((اوقات فراغت)) هستند
ولی من
به فکر ((اوقات فراقت)) هستم......
وقتی فهمیدی خیلی تنهایم
که دیدی تکیه گاه من بعد از تو
دیوار شده بود.........
شده ام معادله چندمجهولی
این روزها،هیچ کس
ازهیچ راهی.. مرا نمی فهمد..!؟
تراژدی کلیشه شده نبرد عقل و عشق را
تو تمام کردی
همان موقع که دلم را شکستی
و حالا
من و عقل هر دو یک حرف داریم
بکش تا کشته نشی!!!