حرم عمه جان

شب چهارم زدند

حرم تو را این تکفیری ها

یعنی هنوز هم

هر چه داری برای حسین(ع).............

شب چهارم

زینب (س) هدیه داد

قبول کن

نگذار پسرها اسیری مادر را ببینند....

شب سوم(پست دوم)

امانتی ات را

آمدی خرابه بردی

از پیش زینب(س)

این بابا بابا گفتنش

با سر تو را رساند................

شب سوم

شنیده بودم

حادثه جوان را پیر میکند

در عجبم

او تنها سه ساله بود

هنوز مانده بوده بود تا جوانی اش

اما درگیر راز این موهای سپیدم..........

شب دوم

فهمیدند

برای زینب(س)

پای عباس (ع) رکاب شد

چنان زدند

اثری از پایش نماند......

شب اول

مسلم نشان داد

هر کس یا حسین (ع) گفته

تا آخر با حسین نمیماند

پس گول شولغی هیئت را نخور..........

یک نفس

به قدر یک نفس تا محرم

فاصله داریم

و من هنوز باور نمیکنم

یعنی یک محرم دیگر را دیده ام..........

بعداز تحریر:

این روزها کمتر مینویسم و کمتر سر میزنم

نوکری در هئیت طعمش آنقدر شیرین است

که از یاد برده همه زندگی را........

ترس دارم

تر س از این دارم

برای دلخوشی آمریکا

بعد از بیل بوردها

کار به جمع کردن کتیبه های محرم برسد............

آخرین پنجشنبه

آخرین پنجشنبه قبل محرم رسید

همچنان در حسرت حرم میسوزم

ولی دلخوش به اینم

انشالله محرم را خواهم دید..........

عکس شهدا

آقای ظریف

عکس شهدای حادثه سراوان را

همان سربازان بیگناه را

همیشه همراهت داشته باش

شاید اینطور وقت مذاکره

حواست بیشتر جمع باشد............