وقتی از من خواستی
که گفتی از این به بعد
غریبه فرضت کنم
وقتی از من خواستی
که گفتی از این به بعد
غریبه فرضت کنم
با رفتنت هوای دلم را ابری کردی
اصلا دیگه یه جورایی
هواشناسی دلم قوی شده
عموما کمی تا قسمتی ابری!!!!!
بعضی ها را باید در جوب شست
تا لجن ها خوشحال شوند
که کثیف تر از خودشان هم هست!!!!
تراژدی کلیشه شده نبرد عقل و عشق را
تو تمام کردی
همان موقع که دلم را شکستی
و حالا
من و عقل هر دو یک حرف داریم
بکش تا کشته نشی!!!
سوختم و آب شدم
وتو
بی اعتنا به من
شمع دیگری را
روشن کردی!!
و در واژگان قلب تو
من
پشت جلد هم جایی نداشتم
گرگها در لباس رفیق با تو همسفرند
و هنگامی که حسابی معرفت برایشان گذاشتی
تو را پاره پاره می کنند!
وقت رفتن گفتی زمان درد رفتنت را درمان میکند
ولی حالا فهمیدم که نه
زمان دردی را دوا نکرد
من به درد نبودنت عادت کردم!
بعد از رفتن تو تمام حواس پنج گانه ام از کار افتاد
ولی حس ششم در مورد تو خوب کار میکند
حس ((نفرت))!!